بعد از 15 سال معبد کاهنان آمون خالی شد+ فیلم
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۸۸۵۴۱
خبرگزاری فارس-گروه رادیو و تلویزیون: عموم بازیگران را مردم از طریق نقشهایی که بازی کردهاند به یاد میآورند. هرچقدر «بازیگر» کارش را دقیقتر و خلاقانهتر انجام داده باشد، ماندگاری نقشاش در ذهن مخاطبان بیشتر خواهد بود.
بازیگران و هنرمندان بسیاری از ابتدای تاریخ سینما و تلویزیون مقابل دوربین رفتهاند، بازیگرانی که از زمان سینماتوگراف تا دوربینهای پیشرفته و اکرانهای آنلاین همه و همه نقشهایی را مقابل دوربین آفریده و بضی از آنها با نقششان ماندگار شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاید به اذعان هر بازیگر، هنرمند و یا هنر دوستی که تنها مخاطب محصولات هنری است هر بازیگری با یک فیلم، یک نقش و یا حتی یک سکانس شناخته میشود و بعد از وفاتش هم آن نقش و آن تصویر میماند تا ماندگارش کند.
روزی یکی بازیگران مطرح در تلویزیون گفته بود: «همیشه فکر میکنم که چه صحنهای از کدام فیلمم را برای بعد از مرگم استفاده میکنند»، این همان ویژگیای است که هنر را مانا میکند.
از این رو است که «هنر» نامیرا است و از عصری به عصر دیگر انتقال پیدا میکند و هر بار به شکلی تازه، از نو ظهور مییابد. در بین هنرها سینما و تلویزیون بیشتر از دیگر رشتهها با عموم مردم در ارتباط هستند و شاید از همین رو است که در این روزگار همواره شبح سینما بالای سر ماست.
*کاهنان معبد آمون در سریال «یوسف پیامبر(ع)»
حالا دیگر 15 سال از اولین روز پخش سریال به یاد ماندنی «یوسف پیامبر(ع)» میگذرد. سریالی که مردم همچنان از شخصیتهای اصلی آن تصاویری ماندگار و خاطرات بسیاری در ذهنشان نقش بسته است.
دیروز 24 خرداد ماه با خبر درگذشت «اسماعیل سلطانیان» بازیگر نقش کی مونی کاهن، تمامی بازیگرانی که نقشهای اصلی کاهنان معبد آمون در سریال «یوسف پیامبر(ع)» را بازی میکردند دارفانی را وداع گفته و بازیشان در این سریال جزئی از نقشهای ماندگارشان شده است.
در این گزارش به یاد مرحوم «اسماعیل سلطانیان» نگاهی خواهیم داشت به بازیگران نقشهای اصلی کاهنان معبد آمون که کمک کردند زیباییهای یوسف پیامبر را بهتر بشناسیم و درک کنیم. این هنرمندان نام آشنا با اینکه حالا دیگر در بین ما نیستند اما با بازیهای ماندگارشان بخشی از آگاهی و اندیشه مخاطبان را ساختهاند و تا همیشه در ذهنها خواهند ماند.
*عباس امیریمقدم، آنخماهوکاهن اعظم معبد آمون
«عباس امیریمقدم» به طور جدی از سال 1341 وقتی 19 ساله بود تئاتر را شروع کرد و تا اوایل انقلاب اسلامی ایران در بیش از 80 نمایش بازی کرد.
در سال 1360 بود که با حضور در سریال «کوچک جنگلی» در نقش «حاج احمد کسمایی» مقابل دوربین رفت؛ سریالی که ساخت آن 6 سال به طول انجامید.
وی از سال 1364 با ایفای نقش در فیلم «آتش در زمستان» به کارگردانی «حسن هدایت» فعالیت خود رادر سینما آغاز کرد.
عباس امیری در سال 1375 با سریال «امام علی» به کارگردانی «داوود میرباقری» در نقش «ابوموسی اشعری» به شدت مورد توجه قرار گرفت و شهرتش از آن جا شروع شد.
سریال «تفنگ سرپر» در سال 1377 از دیگر سریال های تاریخی «عباس امیریمقدم» ساخته «امرالله احمدجو» بود، وی بعد از این سریال و با بازی در سریال «مختارنامه» در سال 1382 در نقش «عامر بن مسعود» حاکم کوفه در بین مخاطبان بیشتر دیده شد.
گفتنی است «عباس امیریمقدم» پیش از این برای بازی در فیلم «جایی در دور دست» کاندیدای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شده بود.
امیری مقدم که اکثر بازیهای تلویزیونیاش در سریالهای تاریخی بوده و نقشهایی ماندگار از خود به جا گذاشته بود در سال 1387 نیز با بازی در نقش «کاهن اعظم معبد آمون» در سریال «یوسف پیامبر» یکی از ماندگارترین نقش های دوران بازیگری خود را ثبت کرد.
بازی در سریال های «تنهاترین سردار»،«رستگاران»، «شوق پرواز» از دیگر آثار تلویزیونی به یادماندنی این بازیگر است؛ «عباس امیریمقدم» 7 اسفند 1389 هنگامی که برای بازی در فیلم تلویزیونی «صبح بخیر سرکار» در مسیر بود دچار سانحه رانندگی شد و در بیمارستان درگذشت.
*رضا آقاربی، پادیامون محافظ معبد
«رضا آقاربی» در سال ۱۳۳۷ در تهران به دنیا آمد؛ وی فعالیت هنری را از سال ۱۳۶۰ با تئاتر آغاز کرد تا اینکه برای بازی در فیلم «پرچمدار» به کارگردانی شهریار بحرانی دعوت شد.
آقاربی در بسیاری از فلمهایی در ژانر دفاع مقدس به ایفای نقش پرداخت که از آن جمله میتوان به «دایره سرخ»، «عروس حلبچه»، «فرمان آتش» و... اشاره کرد.
این هنرمند فقید علاوه بر بازی در سریال «یوسف پیامبر» در نقش «پادیامون» که رئیس محافظان معبد آمون بود، در سریال «مختارنامه» نیز در نقش «عبدالله بن وال» از جمله توابین قیام سلیمان بن صرد خزاعی نیز نقشآفرینی کرد.
رضا آقاربی سرانجام در مرداد سال ۸۷ و در ۵۰ سالگی درگذشت.
سکانسی با بازی سلطانیان، امیری مقدم و آقاربی در سریال «یوسف پیامبر»بازی در نقش پادیامون یکی از نقشهای ماندگار رضا آقاربی است، وی که نقش محافظان معبد آمون را بازی میکرد عمرش به زمان پخش سریال نیز کفاف نداد و نامش در تیراژ سریال با عنوان زندهیاد آورده شده بود.
*ناصر فروغ، خوفو کاهن معبد
«ناصر فروغ» با نام کامل ناصر فروغ جعفری، ۱۰ آبان ۱۳۲۹ هجری خورشیدی در تهران متولد شد.
مرحوم فروغ پیش از بازی در سریال «یوسف پیامبر» در نقش «خوفو» یکی از کاهنان معبد آمون، در بسیاری از فلمها و مجموعههای ارزشی و دینی به ایفای نقش پرداخته بود که از آن جمله میتوان به «گذرگاه»، «پرده آهنین»، «سجده بر آب»، «تعقیب سایهها»، «تیرباران» و... اشاره کرد.
این بازیگر کهنه کار سینما و تلویزیون سرانجام در تاریخ ۱۷ مهر ۱۳۹۲ در سن ۶۳ سالگی درگذشت.
*اسماعیل سلطانیان، کی مونی کاهن معبد آمون
اسماعیل سلطانیان در ۲۶ فروردین ۱۳۳۳ در کرمانشاه به دنیا آمد. وی فارغالتحصیل بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای دراماتیک بود. اسماعیل سلطانیان در بامداد ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ درگذشت.
فعالیت هنری را از سال ۱۳۴۹ با تئاتر به عنوان نویسنده، بازیگر و کارگردان آغاز کرد. همزمان در سال ۱۳۴۹ در مرکز آموزش هنرهای دراماتیک کرمانشاه یک دوره ششماهه را زیر نظر آتش تقیپور گذراند. در سال ۱۳۵۰ دو فیلمنامه نوشت که تصویب شد ولی نتوانست بسازد. در سال ۱۳۵۷ به تهران آمد و در حوزهٔ هنری سازمان تبلیغات اسلامی مشغول به کار شد و مدرس چند کلاس بازیگری و کارگردانی نیز بود. فعالیت در سینما را از سال ۱۳۶۴ با بازی در فیلم شکار شکارچی آغاز کرد. همچنین در طول سالهای دفاع مقدس نیز چند تئاتر در جبههها به روی صحنه برد.
سلطانیان که در سریال «یوسف پیامبر» نقش کی مونی را در میان کاهنان معبد آمون بازی میکرد در آستانه سال 1402 با یکی از رسانهها گفتوگو کرده بود.
مرحوم سلطانیان در سریال «وضعیت سفید»
سلطانیان در واکنش به این جمله که آیا دوست دارید دوباره مقابل دوربین دیده شوید؟ چنین گفته بود: «اگر بهتر شوم چراکه نه؛ به امید خدا هر چه که او بخواهد همان میشود. من شغلم را خیلی دوست دارم. از ۱۲ سالگی در کار بازیگری بودم عاشق کارم هستم اما الان متاسفانه ناتوانم و فعلاً در منزل استراحت میکنم تا ببینم چه میشود.»
وقتی از او درباره آرزوهایش در سال جدید برای خودش و مردم کشورش پرسیده شد و اینکه سالی که گذشت برایش چگونه بود؟ گفت: «آرزویم فقط این است که مثل انسان زندگی کنیم، هوای یکدیگر را داشته باشیم و با هم مهربان باشیم مثل انسانهای واقعی. از خدا میخواهم کمکم کند روی پاهایم بایستم و خوب باشم که نگاه مهربان فرزندانم کمتر مضطرب شود.»
سلطانیان علاوه بر سریال «یوسف پیامبر(ع)» در طول دوران بازیگری خود در آثار مهم بسیاری بازی کرد؛ «مرد هزار چهره»، «وضعیت سفید»، «پایتخت ۲»، «معراجیها»، «ستایش» و «رستگاران» از جمله نقش آفرینیهای سریالی وی بودند.
مرحوم سلطانیان در یکی از آخرین مصاحبههایش گفته بود: «نقش خاصی نبوده که بخواهم آن را ایفا کنم یا حسرت بازی در آن نقش را داشته باشم. تاکنون آرزوی بازی در نقش خاصی را نداشتم و هرگاه هم نقشی به من پیشنهاد شده سعی کردم به بهترین نحو آن را ایفا کنم که به دل مخاطبان بنشیند.»
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: یوسف پیامبر هنرمندان اسماعیل سلطانیان یوسف پیامبر ع مقابل دوربین بازی در فیلم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۸۸۵۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زنده نگهداشتن خاطرات دفاع مقدس یک ضرورت است
با این بازیگر گفتوگویی داشتیم.
شما در سریال نونخ با ظاهری متفاوت حضور داشتید. یکی از سکانسهای مورد توجه بازی شما در این سریال زمانی است که با یک چرخش روی ویلچر شخصیتهای دیگر را غافلگیر میکنید. چگونه به اجرای این صحنه رسیدید؟
خدا را شاکرم که آن سکانس بهخوبی انجام شد و مورد توجه بینندگان سریال قرار گرفت. طوری که تقریبا همه از من میپرسند که آیا آن پرش از روی ویلچر کار بدلکار بوده یا نه؟ از آنجایی که ورزش جزو لاینفک زندگی من است و در پرواز با پاراگلایدر، شنا، اسکی، تنیس، به شکل حرفهای کار کردهام، بنابراین آمادگی بدنی خوبی برای انجام حرکاتی اینچنین دارم و امیدوارم در آینده نقشهایی نوشته شوند که بیشتر بتوانم از توانمندیهای جسمانی خود در ارائه آن نقشها بهره بگیرم.
بازیگران نونخ چند فصلی است که با مخاطبان همراه هستند اما شما در این فصل به قصه اضافه شدید. ماجرای همراهیتان به این گروه چگونه رقم خورد؟
گروه کارگردانی نونخ تصمیم به انتخاب من برای بازی در این سریال گرفتند و دلیل پذیرفتن نقش از جانب من در ابتدا شخص خود سعید آقاخانی در سمت کارگردان بوده است، چراکه ایشان از همکاران بسیار خوب و قدیمی هستند. علاوه بر آن موفقیت این سریال طی سالهای گذشته که به یک برند تبدیل شده، قطعا در انتخاب من تأثیرگذار بوده است. خرسندم از اینکه نقشی را در این سریال و در کنار دوست قدیمی خود در مقام کارگردان، عهدهدار بودم. همچنین تهیهکننده این کار آقای فرجی که از مدیران قدیمی با شناسنامه قابل قبول بودند، از دیگر دلایل حضور من در سریال نونخ است.
با توجه به گریم متفاوتتان در این نقش مخاطبان چه بازخوردی داشتند؟
بازخوردی که از حضور در مجموعه نونخ داشتم، فوقالعاده عالی بود و مثل همیشه مردم به من لطف داشتند. شکر خدا بینندگان سریال، با این نقش ارتباط بسیار خوبی برقرار کردند، هرچند در ابتدا و با توجه به گریم سنگین نقش من در سریال، برخی مخاطبان به من خرده گرفتند که چرا چنین نقش بیحال و بیرمقی را انتخاب کردهام اما بعد از اینکه چند قسمت از سریال پخش و کاراکتر اصلی من در نونخ نمایان شد، همگی اذعان داشتند که نقش من در سریال عالی بوده و الان منتظرند که کاراکتر تانیا دوباره به ادامه قسمتهای سریال بازگردد. مخاطبان دائم از من سؤال میکردند، حالا که تانیا با گریم جدید به ماموریت دیگری رفت، دوباره کی بازمیگردد و من بالبخند میگفتم که اجازه بدهید ببینیم نویسنده چه تصمیمی برای تانیا خواهد گرفت.
با توجه به آمادگی جسمانی که دارید چرا پیشتر از این توانایی در ایفای نقشهایتان استفاده نکرده بودید؟ ممکن است تا امروز بسیاری از مخاطبان شما از آن بیاطلاع باشند.
انتخاب بازیگر هم از مقولاتی است که در بسیاری از آثار حالت غیر حرفهای پیدا کرده است؛ طوری که ابتدا از ما قیمت میپرسند در حالی که نه فیلمنامهای خوانده شده و نه نقش ما در آن کار مشخص است. گویا قیمت میگیرند که به اندازه قیمت پیشنهادی ما برایمان نقش تعریف کنند؛ این درد مدتهاست گریبان حرفه بازیگری را گرفته در صورتی که در گذشته ابتدا به ما فیلمنامه داده میشد، بعد پیشنهاد نقش و در صورت قبول نقش بحث مالی، دستمزد و قرارداد پیش میآمد. این مسائل موجب شده تا من بازیگر به خیلی از چنین پیشنهادهایی توجه نکنم و ترجیح بدهم اوقات خود را به مطالعه، خواندن کتاب و ورزش اختصاص دهم و آنقدر منتظر بمانم تا یک کار گروهی خوب و با عوامل حرفهای مثل نون خ به من پیشنهاد شود که امیدوارم اتفاقاتی مثل تجربه حضور در نون خ برای من بیشتر بیفتد. با توجه به سابقه ۳۲ ساله بازیگری من و اکثر همکاران در این حوزه، همواره منتظر چنین اتفاقاتی هستیم تا پیشنهاد کاری در خور به ما بشود تا از هنر بازیگری خود در جای درستی استفاده کنیم، نه برای هر نقشی و به هر قیمتی.
عدهای از بازیگران پس از چند سال اشتغال در این حرفه به سمت کارگردانی میروند. با توجه به سابقهای که در ایفای نقش در ژانرهای مختلف دارید، هیچوقت دغدغه تجربه سایر شاخههای هنری مثل نویسندگی و کارگردانی را داشتید؟
باتوجه به سابقه دیرینه من در کتاب خواندن، همکارانی که از دوستان صمیمی من هستند، با علم به این موضوع، معمولا به من این لطف را دارند که فیلمنامههایشان را بخوانم و نکات مورد نظرم را به لحاظ چفت و بست قصه برایشان نوشته و یادداشت و تا حد امکان کمکشان کنم. بارها هم از من برای کارگردانی هنری دعوت شده و همکارانم معتقدند که این نگاه در من وجود دارد ولی اساسا دغدغه من اینها نیست و فقط بازیگری را ترجیح میدهم. اصولا از آن دسته بازیگران هستم که عقیده دارم، من بازیگرم، ترجیح میدهم در یک شاخه باشم و خوب آن را جلو ببرم و از این شاخه به آن شاخه نکنم ولی هستند عزیزان همکاری که تمایل به تجربه سایر رشتهها دارند و قابل احترام میباشند.
برای ایفای نقش بیشتر به آثار کمدی علاقه دارید یا اولویتتان گونه دیگری است؟
همانطور که اشاره کردم آنچه در انتخاب نقش برای شخص من اولویت دارد، دوست داشتن آن نقش، ارتباط گرفتن با نقش و همذاتپنداری با آن است. با توجه به اینکه من به مدت 8 سال تا سال 1402، بازرس انجمن بازیگران سینما و تلویزیون ایران بودم که البته بعد از آن خودم را درگیر این عنوان نکردم، از این رو با دغدغه بسیاری از بازیگران مطلع هستم. گاه شاید مردم جامعه بر من خرده گرفتهاند که چرا فلان نقش را بازی کردهام و من در جواب آنها میگویم که من هم مثل شما هزینه زندگی و درمان دارم و باید نیازهای فرزندم را تامین کنم.
اتفاقا بهتازگی وقتی برای تسویه وام به بانک مراجعه کرده بودم، عدهای با تعجب میپرسیدند مگر شما هم نیاز به وام پیدا میکنید؟! باید در نظر داشت که تنها تعداد محدودی از بازیگران دستمزدها و رقمهای آنچنانی دریافت میکنند که البته دلیل این اختلاف دستمزدها هم مشخص نیست. بقیه بازیگران با توجه به تجربه بازرسی من در انجمن بازیگران، اکثرا مشکلات مالی داشته، مستاجرند، از این جهت بهدلیل مسائل مالی گاه مجبور به قبول نقشی میشوند که شاید خیلی مورد پسند ایشان نیست. آنچه که همواره برای من جای سؤال دارد، بیمه صنف بازیگران است و با اینکه این بیمه از نوع بیمه کارگری است؛ سابقه کار و سنوات، سختی کار و بازنشستگی به ما تعلق نمیگیرد و ما شامل بیمه بیکاری نمیشویم، حتی اگر مدت بیکاری ما از چند سال تجاوز کند. ضمن اینکه من بازیگر مستندات تصویری، قراردادی برای اثبات سوابق کاری خود دارم؛ چگونه است که از ۳۲ سال سابقه مستند، تنها ۱۲ سال آن در بیمه برای من لحاظ میشود. امیدوارم در این خصوص مسئولان مربوط نگاه مثبتی به اهالی هنر داشته باشند تا بازیگری مثل زهره حمیدی که مدتها است با بیماری شدیدی دست و پنجه نرم میکند و بعد از این همه سال فعالیت، بیمه ندارد، بتواند برای دوران میانسالی، بیماری و از کار افتادگی خود، نقطه امیدی داشته باشد. برای مثال درهمین سریال نونخ در عرض یک هفته، پنج حادثه برای گروه فنی رخداد، حشره ناشناختهای گریمور را نیش زد، هرچند که شکر خدا برای خود من اتفاقی نیفتاد، ولی از آنجا که اتفاق ناخواسته است، در نتیجه مباحث مطرح شده درخصوص بیمه و امثال آن شامل تمامی صنوف این حوزه مانند عوامل فنی، گروه صحنه و... میتواند نقش مهمی در عملکرد و تامین کلیه عوامل و صنوف هنری داشته باشد. ضمن اینکه در این خصوص خانه سینما با برچسب تلویزیونیزدن به اغلب بازیگران، از حمایت حداقلی بازیگران شانه خالی میکنند. در صورتی که بازیگری، منهای بازیگری تئاتر که به صورت زنده اجرا میشود، در تلویزیون، فیلم کوتاه و سینما برای نمایش حس به مخاطب، از فرمول یکسانی تبعیت میکند و احساس او در هرکدام از این مقولات کم و زیاد نخواهد بود. بازی در مقابل دوربین یک شکل است و نیاز به برچسب زدن و ارجاع به سازمان دیگر ندارد. امیدوارم از اندک بازیگرانی که بالای 20سال سابقه کار در تلویزیون دارند و در سالهای بازیگری، سختیهای بسیاری متحمل شدهاند، بیشتر حمایت شود و با ارائه تبصره یا مصوبهای به سازمان بیمه تامین اجتماعی، ضمن پرداخت حق بیمه از جانب هر بازیگر، سوابق کاری او را به وی بازگردانند. من از سال ۷۵ عضو خانه سینما هستم و شروع بازیگریام از سینما بوده است؛ بعد از این همه سال، برای تمدید کارت عضویت، میخواهند پنج نقش یک سینمایی در سال را ارائه دهیم در صورتیکه ما در سال، مگر چند کار سینمایی تولید میکنیم که نقش یک آن، خانمها باشند و هر بازیگری برای تمدید کارت خود بخواهد رزومه بازی در نقش یک آن را به خانه سینما ارائه دهد.
درصورتیکه من نشان «ب هنری» معادل فوقلیسانس از فرهنگ و ارشاد دارم و اینکه ارشاد من را برای اعطای نشان هنری قبول دارد ولی خانه سینما آنهم برای تمدید کارت نه! ضمن اینکه همه ما با یکدیگر در ارتباط بوده و همکار هستیم که در بینابین این همکاریها عنوان میشود اساسنامه اشکال دارد و هنوز بعد از یک دهه این اشکالات در اساسنامه رفع نشده است. کاش نهادها و سازمانها بهجای برپایی مجلس ترحیم و مراسم یادبود بازیگران، در زمان حیات آنها، نقش حمایتی از بازیگران داشته باشند تا یک بازیگر باسابقه مجبور نباشد مثلا برای دریافت وام آنهمه دوندگی کند.
با تمام این چالشها همچنان دغدغه بازیگری دارید و به این شغل بهصورت حرفهای نگاه میکنید. چرا؟
عشق به مردم اصلیترین محرک ما در عرصه بازیگری است و من از زمان قبول حضور در «نونخ» امیدوار بوده و هستم که بتوانیم حتی برای دقایقی شادی به خانههای مردم ببریم تا در این روزگار دقایقی بخندند و این حداقل کاری است که ما میتوانیم با عشق و جان برای هموطنان خود انجام دهیم. خدا را شاکرم جزو معدود افرادی هستم که مردم به من اطمینان دارند. در فضای مجازی به من پیام میدهند، از مشکلات خود میگویند، کمکهایشان را از طریق من در اختیار نیازمندان قرار میدهند و من نیز تا جایی که در توانم بوده و به یاری خدا از اعتبار و ارتباط خود در جایگاه هنر، به نفع مردمم استفاده کردهام. تا جایی که برایم مقدور باشد سعی میکنم مشکلات آنها را پیگیری و کمک کنم.
تا امروز چه نقشهایی را دوست داشتید بازی کنید اما به شما پیشنهاد نشده یا بههردلیل امکان حضور در آنها را نداشتید؟
بازیگری مانند دنیای واقعی، اقیانوس بیکرانی از نقشهای متعدد است. یکی از نقشهای مورد علاقه من، حضور زنان کشورم در جنگ هشتساله در مقابل عراق است که یکبار پیش از این افتخار بازی در فیلم دختران جنگ به کارگردانی آقای عبداللهیان را داشتم و در آن، نقش یکی از زنان مدافع خرمشهر در زمان حمله رژیم بعثی را ایفا کردم. در این فیلم شاهد چهار دختر مبارز هستیم که سه نفر از آنان به شهادت میرسند. من هنوز برای بازی در آن نقش به خود میبالم. مقوله جنگ هشتساله ما چیزی است که هیچوقت نباید فراموش شود و هنوز میتوان کلی در مورد آن نوشت و تکرار کرد تا آن رشادتها هیچگاه از ذهن مردم ما پاک نشود. دلم میخواهد بازهم فیلمسازان ما با نگاه متفاوتتری به آن بپردازند؛ چراکه وظیفه ما این است که آن هشت سال را زنده نگه داریم. در زمان جنگ، من خردسال بودم و بیشتر صدای آژیرها را به یاد دارم. در آن دوران مادر من بهعنوان پرستار سه شیفت سر کار حاضر بود و در آن میان وقتی به رزمندگان امدادرسانی میکرد ریهاش با گاز خردل درگیر شد و نای او تاول زد، طوری که به حد مرگ رسید.
مادر من اکنون ۸۰ ساله است اما تأثیرات جنگ، فشار کار سخت در آن دوران و افسردگیهای ناشی از آن، سیر در خاطرات گذشته و تاثیری که آن زمان در اثر نبودن مادر بر سر فرزندان خردسالی که در خانه میماندند، همگی فشارهای دوران جنگ است. وقتی که در مدرسه امتحان ریاضی داشتیم با صدای آژیر، برگهها به هوا میرفت و ما با اضطراب و وحشت به سمت پناهگاهها میگریختیم و همه اینها فشارهای روحی آن دوران است که هنوز با ما مانده است.
اگر پیشنهاد فیلم یا سریال دفاع مقدسی داشتید، تمایل دارید با کدام کارگردان کار کنید؟
امروزه شرایط متفاوت شده است. گاه کارگردانها و عوامل جوان آنقدر در تکنیک کارگردانی یا سایر رشتهها مثل فیلمبرداری، صدا و مانند آن تبحر دارند که بهواقع گوی سبقت را ربودهاند. با توجه به سابقه همکاری که با نوید محمودی داشتهام، چون این کارگردان نگاه انسانی در کار دارد، احترام خاصی برای او قائل هستم و به عقیده من برکت کار نوید محمودی بیشتر بهدلیل رفتار درستی است که در جایگاه خود دارد. در سریال فهفه، من، حسین رفیعی و سوسن پرور با نوید محمودی در مقام تهیهکننده همکاری داشتیم و بهرغم اینکه آن زمان قرار بود دستمزدها را صداوسیما پرداخت کند اما او برای اینکه مدیون بچههای گروه نشود، با پول فروش منزل خود دستمزد عوامل گروه را پرداخت کرد. هرچند که قبل از آن دو قسط را پرداخت کرده بود و ما معترض شدیم که چرا چنین کاری کرده است. اگر چنین افرادی کارشان دیده میشود، حقشان است چرا که هاله انرژی درستی دارند. متاسفانه اعتراض به دیرکرد حقوقها موجب میشود به کارهای دیگر دعوت نشویم در صورتیکه وقتی تهیهکننده و کارگردانی توقع دارد بازیگرش بهموقع سرکار حضور یابد و تمام احساسش را در خلق نقش بهکار گیرد، میبایست خود نیز به تعهد و قراردادش پایبند باشد و در زمان معینی با بازیگر و عوامل خود تسویه کند. در کل باید همه عوامل گروه به نوعی پشت هم باشند تا هریک از افراد گروه ازجمله بازیگر یک مجموعه که تامین یک خانواده برعهده اوست و مستاجر است به مشکل برنخورد.
همه نقشهایم را دوست دارم
سماواتی به جامجم میگوید: در سالهای اخیر با سریالهای خوبی چون خوشنام، شهرک رنگینکمان که در ژانر کودک بود، چسب زخم با کاراکتری به نام هما که جزو کاراکترهای مورد علاقه من بود، بوم و بانو بوم با کاراکتر دلربا و چند کار دیگر برای تلویزیون کار کردهام که تقریبا همه آنها را دوست داشته و نمیتوانم بین آنها تفاوتی قائل شوم؛ چرا که وقتی من با نقش خود ارتباط برقرار میکنم دیگر برایم فرقی نمیکند که در چه نقشی و برای چه ژانری قرار است ایفای نقش کنم. اخیرا در یک کار سینمایی به نام تصویر آخر بازی کردهام که فعلا در مرحله موسیقی توسط محمد فرشتهنژاد است. تدوین آن پایان یافته و بهنظر من در اکران بتواند موفقیت خوبی در میان مخاطب کسب کند زیرا نقشی که من در این اثر برعهده داشتم همچنان در ذهن من مانده و مرا درگیر خود کرده است؛ از اینرو انتظار میرود که بازتاب مثبتی برای مخاطب داشته باشد. مادری که فرزند معلول و توانخواه خود را با نگرانیها و دغدغههای ذهنی قابل تامل، بزرگ میکند و همواره نگران آینده او، بعد از خودش است. چنین مسألهای ازجمله مواردی است که جامعه کنونی ما با آن مواجه است؛ بازخوردی که ما باید در رفتار با این عزیزان در سطح جامعه داشته باشیم، نیازمند فرهنگسازی است تا رفتار درستی را در مواجهه با این قشر داشته باشیم.